براساس درخواست کنگره از اوباما مبني بر ارائه گزارشي از برنامه هاي "ديپلماسي عمومي"دولت، اوباما اولين گزارش خود را از برنامه هاي"ديپلماسي عمومي" منتشر کرد.

به گزارش خبرنگار ديپلماسي عمومي مشرق، براساس درخواست کنگره ي ايالات متحده آمريکا از اوباما مبني بر ارائه گزارشي از برنامه هاي "ديپلماسي عمومي" و "ارتباطات استراتژيک " دولت، اوباما اولين گزارش خود را از برنامه هاي"ديپلماسي عمومي" و "ارتباطات استراتژيک " منتشر کرد.
در مقايسه با برنامه ارتباطات استراتژيک جرج بوش، که برنامه اي مبتني بر قدرت نظامي و سخت بوده است،استراتژي اوباما اذعان دارد که مقابله با تروريسم تنها بخشي از محيط استراتژيک آمريکاست و نمي تواند تعريف کننده رابطه آمريکا با جهان باشد. درعين حال استراتژي اوباما جامع تر از برنامه هاي نظامي بوده و بحث آن صرفا روي مسايل نظامي نبوده و مسايل فرهنگي و ديپلماسي عمومي را به طور مفصل در بر مي گيرد.
در اين گزارش ،اوباما به جاي اصطلاح "ديپلماسي عمومي" از اصطلاح "ارتباطات استراتژيک" استفاده نموده وهمچنين واژه "نفوذ"( influence) در اين گزارش به کرات به کارگرفته شده است. اين نشانه اولويت بالا و مبنا قرارگرفتن اين مفاهيم براي هر عملي از جانب دولت اوباماست.
مشرق متن کامل اين گزارش را منتشر مي کند:

کاخ سفيد
واشنگتن


آقاي رئيس:
پيرو ماده 1055 "قانون تفويض اختيارات دفاع ملي دونکان هانتر در سال مالي 2009 " گزارشي جامع در مورد استراتژي بين سازماني براي ديپلماسي و ارتباطات استراتژيک دولت فدرال تقديم مي‌گردد.

باراک اوباما

جوزف بايدن
رياست محترم مجلس سنا


********
کاخ سفيد
واشنگتن

خانم رئيس:
پيرو ماده 1055 "قانون تفويض اختيارات دفاع ملي دونکان هانتر در سال مالي 2009" گزارشي جامع در مورد استراتژي بين سازماني براي ديپلماسي و ارتباطات استراتژيک دولت فدرال تقديم مي‌گردد.

باراک اوباما

نانسي پلوسي
رياست محترم کنگره









چهارچوب ملي ارتباطات استراتژيک
هدف گزارش
"قانون تفويض اختيارات دفاع ملي دونکان هانتر در سال مالي 2009" رئيس‌جمهور را موظف مي‌سازد گزارشي در مورد استراتژي جامع بين‌سازماني براي ديپلماسي عمومي و ارتباطات استراتژيک به کميته‌هاي مربوطه کنگره ارائه نمايد.

خلاصه نکات اصلي
ارتباطات استراتژيک کارآمد و مؤثر، از اهميتي اساسي در حفظ مشروعيت جهاني و پشتيباني از اهداف و خط‌مشي‌هاي ما دارد. هم‌راستا کردن گفتار و اعمال ما يک مسؤوليت مشترک است که بايد از طريق فرهنگ ارتباطات در تمام سطوح دولت تقويت گردد. ما بايد در فرايند ارتباطات و درگيرسازي کارآمدتر و تأثيرگذارتر باشيم، همچنين لازم است تا فهم بهتري نسبت به مواضع،‌ عقايد، شکايات، و علايق مردم عادي – نه فقط نخبگان – جهان داشته باشيم. انجام چنين کاري از اهميتي اساسي برخوردار است زيرا به ما اجازه مي‌دهد پيام‌هايي معتبر منتقل نموده، برنامه‌هاي کارآمد تدوين کرده و همچنين برداشت‌هاي ذهني ديگران[ايماژ ذهني مردم از آمريکا] از اقدامات‌مان را بهتر بفهميم.
مطالعات ما مشخص ساخته‌اند که بايد ارتباطات استراتژيک را معني کرده و همچنين چگونگي هدايت و هماهنگي فعاليت‌هاي‌ ارتباطاتي‌مان را مشخص سازيم. در گزارش حاضر "ارتباطات استراتژيک" چنين تعريف مي‌شوند: همگام‌سازي بين گفتار و اعمال، همچنين تلاش‌هاي هدفمند براي ارتباط و درگيرشدن با مخاطبين هدف. ما همچنين موقعيت‌ها، فرايندها و گروه‌هاي کاري بين‌سازماني ايجاد شده براي بهبود توانايي همگام‌سازي گفتار و اعمال، و هماهنگ کردن بهتر برنامه‌ها و فعاليت‌هاي ارتباطات و درگيرسازي، را توصيف نموده‌ايم. اين تغييرات در حال ايجاد نتايجي ملموس هستند؛ با اين حال راه زيادي باقي مانده است.
ما بدين نتيجه رسيده‌ايم که بايد بين فعاليت‌هاي نظامي و غيرنظامي تعادل ايجاد کنيم. در نتيجه فرايندي براي بازبيني برنامه‌ها و منابع موجود آغاز شده تا برنامه‌هاي نظامي کنوني را که مي‌توان توسط ديگر وزارت‌ها و يا سازمان‌ها انجام داد شناسايي کنيم. در اين فرايند، يک کارگروه بين‌سازماني وجود دارد که مسؤول تدوين گزينه‌هاي کوتاه مدت، ميان مدت و بلند مدت براي رسيدگي به مسائل مرتبط با بودجه، پرسنل و برنامه‌ها و فعاليت‌هاي آتي است.

تعريف ارتباطات استراتژيک
در چند سال گذشته استفاده از واژه "ارتباطات استراتژيک" رواج بسياري يافته است. با اين حال استفاده‌هاي متفاوت از اين واژه سردرگمي زيادي پديد آورده است. بنابراين، در ابتداي اين گزارش منظور خودمان را از عبارت "ارتباطات استراتژيک" تبيين مي‌کنيم. در نظر ما "ارتباطات استراتژيک" عبارت است از: (الف) همگام‌سازي بين گفتار و اعمال و همچنين چگونگي درک آنها از جانب مخاطبين منتخب، و (ب) برنامه‌ها و فعاليت‌هايي که هدف از آنها برقراري ارتباط و درگيري با مخاطبين منتخب است، برنامه‌ها و فعاليت‌هايي که توسط متخصين روابط عمومي، ديپلماسي عمومي و عمليات‌هاي اطلاعاتي تدوين و اجراء مي‌گردند.
• همگام‌سازي. هماهنگ‌سازي گفتار و اعمال يکي از وظاي و مسؤوليت‌هاي بسيار حياتي است. اين فرايند شامل توجه فعالانه به چگونگي تفسير رفتار و سياست‌هاي ما توسط مخاطبين عمومي به عنوان بخشي از فرايند سياستگذاري است. اين ديدگاه نسبت به ارتباطات استراتژيک از آنجا ناشي مي‌شود که به عقيده ما اغلب اعمال بسيار مهم‌تر از گفتار هستند زيرا اعمال داراي ارزش ارتباطاتي بوده و منتقل کننده پيام هستند. در اين معنا، دستيابي به ارتباطات استراتژيک يک مسؤوليت مشترک است. اين امر مستلزم گونه‌اي فرهنگ ارتباطاتي است که بدين نوع همگام‌سازي ارزش قائل بوده و تصميم‌گيرندگان را تشويق مي‌نمايد که در فرايند تصميم‌گيري ارزش ارتباطاتي اعمال را نيز مدنظر داشته باشند. فرهنگ ارتباطاتي تقويت شده از طريق مکانيزم‌ها و فرايندها، بايد در بالاترين سطوح دولتي به کار گرفته شده و همچنين مورد حمايت واقع شود.
• درگيرسازي و ارتباطات. در دولت آمريکا طيف وسيعي از برنامه‌ها و فعاليت‌ها وجود دارند که بر درک، درگيرشدن، اطلاع رساندن، تأثير گذاردن، و ارتباط برقرار ساختن با مردم [جهان] از طريق روابط عمومي، ديپلماسي عمومي، عمليات‌هاي اطلاعاتي و ديگر فعاليت‌ها متمرکز هستند.
ما به دنبال ايجاد و يا حمايت از ايجاد واژه‌ها، مفاهيم، سازمان‌ها يا قابليت‌هاي جديد نيستيم. هدف از اين گزارش تبيين جنبه‌هاي متفاوت ارتباطات استراتژيک است. به بيان خلاصه، ما اقداماتي اتخاذ نموده‌ايم تا ميزان اهميت همگام‌سازي گفتار و اعمال را افزايش دهيم و در همين حين مکانيسم‌ها و فرايندهاي هماهنگ‌کننده ايجاد نماييم تا توانايي دولت آمريکا براي برقراري ارتباطات و درگيري‌سازي با مخاطبين هدف را بهبود بخشيم. اقداماتي که در گذشته انجام داده‌ايم هم‌اکنون ثمره خود را نشان داده‌اند اما اين فعاليت‌ها پيچيده هستند و معتقديم که کار زيادي براي انجام دادن باقي مانده است.

استراتژي همگام‌سازي
همگام‌سازي گفتار و اعمال به منظور پيشبرد منافع،‌ خط‌مشي‌ها و اهداف دولت آمريکا، يکي از بخش‌هاي مهم ارتباطات استراتژيک کارآمد و استراتژي در معناي کلي‌تر آن است. در گذشته، بار اصلي همگام‌سازي گفتار و اعمال بر شانه‌هاي جامعه ارتباطاتي نهاده شده بود. اما آنها تنها زيرمجموعه‌اي از توانمندي‌ها و فعاليت‌هايي که بايد همگام شوند را کنترل مي‌نمايند. هم‌اکنون مي دانيم بسياري فعاليت‌هاي ديگر که توسط جامعه ارتباطاتي کنترل نمي‌شوند نيز داراي ارزش و تأثيرگذاري ارتباطاتي هستند.
هر عملي که دولت آمريکا انجام مي‌دهد پيامي ارسال مي‌کند. بنابراين همگام‌سازي نوعي مسؤوليت مشترک است که با رهبران ارشد بالاخص رهبري در سطح وزارتخانه‌ آغاز مي‌شود. آنها بايد "فرهنگ ارتباطات" را رواج دهند، فرهنگي که اهميت شناسايي، ارزيابي و هماهنگ‌سازي ارزش ارتباطاتي فعاليت‌ها را به عنوان يک بخش ارگانيک از برنامه‌ريزي و تصميم‌گيري در تمام سطوح، به رسميت شناخته و به حمايت از آن برمي‌خيزد. جامعه ارتباطاتي با هدايت و توسعه مکانيسم‌ها و فرايندهايي که باعث ايجاد و تداوم توانايي همگام‌سازي مي‌شوند، به رهبران ارشد ياري مي‌رسانند. اين مکانيسم‌ها شامل فرايندهايي هستند که براي دستيابي به اهداف زير طراحي گرديده‌اند: اطمينان از اينکه اهداف و پيام‌هاي استراتژيک در تمام سطوح [دولت آمريکا] به خوبي درک شده‌اند؛ افزايش آگاهي در مورد تأثير ارتباطاتي تصميمات و اعمال؛ تأکيد بر اهميت ملاحظه پيش‌فعالانه اين تأثيرات؛ و اطمينان از وجود مجامعي براي سنجش اين تأثيرات در مسائل مهم و هماهنگ‌سازي فعاليت‌ها با برنامه‌هاي درگيرسازي و ارتباطاتي.


استراتژي درگيرسازي و ارتباطات
ارتباطات و درگيرسازي با مخاطبين هدف يکي از مهمترين توانايي‌هاي دولت آمريکا براي دستيابي به اهداف امنيت ملي است. برنامه‌ها و فعاليت‌هاي متمرکز بر ارتباطات و درگيرسازي بايد استراتژيک و بلندمدت باشند نه فقط واکنشي و تاکتيکي. اين برنامه‌ها و فعاليت بايد نه تنها مسائل مورد مخالفت آمريکا را نشان دهند بلکه بايد مبين آن چيزهايي باشند که دولت آمريکا خواهان آنهاست. براي مثال، تلاش‌هاي ما براي ارتباط و درگيري با جوامع اسلامي در اقصي نقاط جهان بايد بر اساس احترام و منافع متقابل تعريف گردد، و در همين حين به فعاليت‌هاي خود براي مقابله با افراطي‌گري از طريق بي‌اعتبارسازي و مشروعيت‌زدايي از شبکه‌هاي و ايدئولوژي افراطي ادامه دهيم.
ارتباطات مي‌تواند در مورد چيزهايي که اعمال ما بر اساس آنها مورد قضاوت افکار عمومي قرار مي‌گيرند، پيام‌هاي استراتژيک ايجاد نمايد. درگيرسازي نيز مي‌تواند در مورد فهم چگونگي درک و تفسير اقدامات ما توسط افکار عمومي ياري رساند. آمريکا به هيچ وجه نبايد تنها بر ارتباطات يک-طرفه تمرکز کند. به همين دليل است که بر اهميت "درگيرسازي" – وصل شدن با، گوش دادن به، و برقراري ارتباط بلندمدت با مخاطبين کليدي – تأکيد مي‌کنيم.
جامعه ارتباطاتي شامل طيف وسيعي از سازمان‌ها و توانمندي‌ها است که عبارتند از (البته تنها محدود به اين اسامي نمي‌شود): روابط عمومي (PA)، ديپلماسي عمومي (PD)، عمليات‌هاي اطلاعاتي نظامي (IO)، و "حمايت‌هاي وزارت دفاع از ديپلماسي عمومي " (DSPD). برنامه‌ريزي، تدوين و اجراي برنامه‌ها و فعاليت‌هاي مرتبط با درگيرسازي بايد به طور مناسبي هماهنگ و يکپارچه شده و از تحقيق، دانش و اطلاعات مشتق شده باشند. اقداماتي براي نيل بدين اهداف آغاز شده‌اند که عبارتند از: مشخص‌سازي و تعريف نقش‌‌ها و مسؤوليت‌ها در وزارت‌ها و فرايندهاي بين‌سازماني، تدوين يک فرايند برنامه‌ريزي بين‌سازماني براي اولويت‌هاي کليدي در خط‌مشي‌ها، تقويت هماهنگي‌ها و همچنين بهبود دسترسي به تحقيقات، دانش و اطلاعات مربوطه.

برنامه‌ريزي و هماهنگ‌سازي بين‌سازماني

برنامه‌ريزي استراتژيک
در دولت آمريکا انواع مختلفي از ديدگاه‌ها، مدل‌ها و رهيافت‌ها براي برنامه‌ريزي استراتژيک وجود دارد. در يک سال گذشته، جامعه ارتباطاتي بين‌سازماني تلاش کرده يک فرايند برنامه‌ريزي سهل‌الاجرا براي اولويت‌هاي ملي تدوين نمايد. در اين طرح سعي شده بين فرايندهاي انفرادي وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها پلي برقرار شود و براي شرکاء و همکاران سنتي و غيرسنتي فرصتي فراهم آيد تا توانمندي‌هاي مربوطه خود را به صورت داوطلبانه در جهت تأثيرگزاري بر اهداف مشترک ارائه نمايند. اين فرايند با توجه به اولويت‌هاي استراتژيک خط‌مشي‌ها، در برنامه‌ريزي براي ارتباطات و درگيرسازي مورد استفاده قرار خواهد گرفت. ما در موعد ضروري، اين فرايند برنامه‌ريزي را بار ديگر مورد بررسي، ارزيابي و اصلاح قرار خواهيم داد.

هماهنگ‌سازي بين‌سازماني در سطح ملي
"کميته‌هاي خط‌مشي‌ بين‌سازماني " (IPCs) که توسط "ستاد امنيت ملي "‌ (NSS) هدايت مي‌شوند تدوين و اجراي خط‌مشي‌هاي امنيت ملي را در سازمان‌هاي گوناگون دولت آمريکا هماهنگ مي‌کنند. "کميته خط‌مشي بين‌سازماني براي ارتباطات استراتژيک" نهاد اصلي هماهنگ‌سازي خط‌مشي امنيت ملي در حوزه مسائل ارتباطات استراتژيک است. "کميته‌هاي خط‌مشي سازماني" براي کميته‌هاي ارشدتر در سيستم "شوراي امنيت ملي/شوراي امنيت ميهني" تحليل‌هايي در مورد خط‌مشي‌ها ارائه مي‌نمايد. اين کميته‌ها همچنين در راستاي اعمال به موقع تصميمات اتخاذ شده از جانب رئيس‌جمهور فعاليت مي‌‌کنند. "کميته خط‌مشي بين‌سازماني براي ارتباطات استراتژيک" در صورت نياز کميته‌هاي فرعي ديگري تشکيل مي‌دهد.

هماهنگ‌سازي بين‌سازماني در سطح عملياتي
"تيم کشوري " و "گروه‌ مشترک هماهنگ‌سازي بين‌سازماني " دو نهاد برجسته هماهنگ‌سازي بين‌سازماني در سطح عملياتي هستند. يکي از اين سازمان‌ها مسؤوليت عملياتي را بر عهده دارد و يگري به عنوان يک نهاد مشورتي در امور برنامه‌ريزي فعاليت مي‌کند.
• "گروه کشوري"، که توسط رئيس هيأت ديپلماتيک آمريکا، هدايت مي‌شود نهاد اصلي هماهنگ‌سازي و نظارت دولت آمريکا در داخل کشور است. دستيابي به ارتباطات استراتژيک،‌ از طريق همگام‌سازي گفتار و اعمال، همچنين اجراي کارآمد ارتباطات و درگيرسازي، جزو وظايف رئيس هيأت ديپلماتيک است.
• "گروه‌هاي مشترک هماهنگ‌سازي بين‌سازماني " (GIACG)، که در فرماندهي قرارگاه‌هاي جنگي جغرافيايي تشکيل مي‌شوند، هماهنگي‌هاي لازم را با سازمان‌هاي غيرنظامي دولت آمريکا در برنامه‌ريزي‌هاي عملياتي انجام مي‌دهند. "گروه‌هاي مشترک هماهنگ‌سازي بين‌سازماني" در فرماندهي مقر‌هاي جنگي جغرافيايي، برنامه‌ريزي‌هاي روزمره را پشتيباني مي‌کنند و به برنامه‌ريزها در مورد عمليات‌ها، توانمندي‌ها و محدوديت‌هاي سازمان غيرنظامي مشورت مي‌دهند. "گروه‌ مشترک هماهنگ‌سازي بين‌سازماني" هيچ نوع اختيارات عملياتي ندارد. اين نهاد مي‌تواند دورنماهايي در مورد استفاده هماهنگ‌شده از قدرت ملي ارائه کرده و به عنوان يک منبع مرجع براي ارائه اطلاعات و درونداد از مجريان ارتباطاتي به برنامه‌ريزهاي نظامي عمل نمايد.

پشتيباني اطلاعاتي، تحقيقي و تحليلي از ارتباطات و استراتژي

اطلاعات، تحقيق و تحليل از عناصر کليدي در تدوين خط‌مشي‌ و برنامه‌ريزي استراتژيک هستند. سازمان‌ها و دفاتر مختلف دولت آمريکا از ارتباط و درگيري با افکار عمومي از طريق تحقيق و تحليل درباره آنها، همچنين از ايجاد مکانيسم‌هاي کارآمد براي اين ارتباط و درگيري و نيز در موعد لزوم مقابله با ارتباطات و پيام‌هاي افراطي‌گرايان خشونت‌طلب، پشتيباني به عمل مي‌آورند. با اين حال، تلاش‌هاي مذکور بايد بهتر هماهنگ شوند و بالاخص در ميادين عملياتي بيشتر قابل دسترس باشند. تلاش‌هاي دولت آمريکا براي ارتباط و درگيري با افکار عمومي جهاني بايد از طريق اطلاعات، تحقيق و تحليل در مورد مخاطبين کليدي شکل گيرد.

اولويت‌هاي ارتباطات استراتژيک
دولت آمريکا در اقصي نقاط دنيا برنامه‌هاي ارتباطاتي و درگيرسازي پياده مي‌کند. اولويت‌هاي فعاليت‌هاي ارتباطاتي و درگيرسازي ما در مجموع شبيه اولويت‌هاي امنيت ملي است. ارتباطات و درگيرسازي به مانند ديگر عناصر قدرت ملي، بايد به گونه‌اي طراحي شوند که از اهداف مندرج در خط‌مشي‌ها پشتيباني کرده و و تأثيرگذاري‌هاي خاصي داشته باشند که عبارتند از:
• مخاطبين خارجي بايد حوزه‌هاي وجود منافع مشترک با آمريکا را دريابند.
• مخاطبين خارجي بايد باور کنند که آمريکا نقش سازنده‌اي در مسائل جهاني ايفاء مي‌کند؛ و
• مخاطبين خارجي بايد آمريکا را به صورت شريکي قابل احترام در تلاش براي مواجهه با چالش‌هاي پيچيده جهاني بپندارند.
در حوزه ارتباطات و درگيرسازي با مخاطبين خارجي بايد بر احترام متقابل و منافع مشترک تأکيد کنيم. آمريکا بايد يک ديدگاه مثبت ارائه کند، تا حد امکان اهدافش را تبيين کند و با مخاطبين خارجي با عبارت مثبت درگير شود. در همين حين تلاش‌هاي ما براي مبارزه با افراط‌گرايي خشونت‌طلبانه (CEV) بايد به طور مستقيم بر بي‌اعتبار‌سازي، بدنام‌ کردن و مشروعيت‌زدايي القاعده و ايدئولوژي افراط‌گرايي خشونت‌طلبانه متمرکز باشد.

منابع
موازنه و بهينه‌سازي سرمايه‌گذاري در جامعه ارتباطاتي از اهميت زيادي برخوردار است. تصميم در مورد منابع و چگونگي بهره‌برداري از آنها بايد بر اساس اولويت‌هاي ملي مطابق با نقش‌ها، ‌وظايف و ظرفيت هرکدام از ذينفعان صورت پذيرد. پاسخگويي، ارزيابي و گزارش دادن جنبه‌هاي حياتي فرايند جديد برنامه‌ريزي هستند. بدين ترتيب اطمينان حاصل مي‌شود که برنامه‌هاي اصلي ارتباطات و درگير‌سازي با هماهنگي کافي و به طور مؤثري اعمال مي‌شوند.
ما مي‌دانيم که منابع مربوطه بايد بر اساس نقش‌ها و مسؤوليت‌ها "دوباره تنظيم" شوند. يک کارگروه بين‌سازماني تشکيل شده است تا برنامه‌هاي ارتباطاتي و درگيرسازي نظامي را ارزيابي کند. اين کارگروه وظيفه دارد آن دسته از برنامه‌هايي که سازمان‌هاي غير نظامي مي‌توانند بلاخص در مناطق غير جنگي انجام دهند، را مشخص سازد. اين بررسي بر اساس چهار عنصر کليدي انجام خواهد گرفت که از اهميتي اساسي در برنامه "تنظيم دوباره" برخوردار هستند: (الف) چگونه منابع مالي به بهترين وجه ممکن اختصاص يابند؛ (ب) چگونه برنامه‌ها براي کاهش دوباره‌کاري‌هاي غيرضروري، حذف و يا اجرا شوند؛ (ج) چگونه مي‌توانيم مطمئن شويم که ظرفيت‌هاي ارتباطات و درگيرسازي نظامي را حفظ نموده‌ايم؛ و (د) چگونه به بهترين وجه و به سرعت توانمندي‌هاي وزارتخانه‌ها و سازمان‌هاي غير نظامي را، هم از نظر کيفي و هم کمي، تقويت و احياء کنيم تا آنها را قادر سازيم اين برنامه‌ها را به طور کاملا مؤثر اعمال نمايند.

نقش‌ها و مسؤوليت‌ها
ستاد امنيت ملي
"معاونت ارتباطات استراتژيک مشاور امنيت ملي " (DNSA/SC) به عنوان مشاور اصلي مشاور امنيت ملي در ارتباطات استراتژيک فعاليت مي‌کند. "مديريت ارشد درگيرسازي جهاني " (SDGE) معاون اصلي در "معاونت ارتباطات استراتژيک مشاور امنيت ملي" است. اين دو نهاد در کنار يکديگر مسؤول حصول اطمينان از موارد زير هستند: (الف) شوراي امنيت ملي و شوراي امنيت ميهني در تصميمات خود ارزش پيامي و تأثير ارتباطاتي اعمال را نيز در نظر مي‌گيرند، (ب) مکانيسم‌هاي ارتقاء ارتباطات استراتژيک به خوبي در ستاد امنيت ملي جا افتاده‌اند، و (ج) مکانيسم‌هاي مشابه در فضاي بين‌سازماني تدوين مي‌گردد. "معاونت ارتباطات استراتژيک مشاور امنيت ملي" و "مديريت ارشد درگيرسازي جهاني" همچنين مسؤول هدايت و هماهنگ‌سازي فعاليت‌هاي مرتبط با درگيرسازي و ارتباطات عمدي بين‌سازماني بوده و اين کار را از طريق "هيأت مديره درگيرسازي جهاني در ستاد امنيت ملي " (NSS/GE) و همچنين "کميته سياستگذاري بين‌سازماني براي ارتباطات استراتژيک " (IPCs) انجام مي‌دهند.

وزارت امور خارجه
وزارت امور خارجه اجراي ديپلماسي عمومي را به عنوان يکي از بخش‌هاي اساسي امور خارجي بر عهده دارد. "معاونت ديپلماسي عمومي و روابط عمومي وزارت امور خارجه " (R) هدايت دستگاه ديپلماسي عمومي (PD) را بر عهده دارد. وزارت امور خارجه بين روابط عمومي و ديپلماسي عمومي تمايز قائل مي‌ش‌ود. روابط عمومي يعني دسترسي به افکار عمومي داخلي، در حاليکه ديپلماسي عمومي (PD) يعني پيگيري منافع ملي آمريکا از طريق درک، درگيرسازي، اطلاع‌رساني و تأثير گذاري بر افکار عمومي خارجي و همچنين از طريق ايجاد و افزايش تفاهم دوجانبه بين مردم آمريکا و مردم ديگر کشورهاي جهان.
• "معاونت ديپلماسي عمومي و روابط عمومي وزارت امور خارجه" هماهنگ‌سازي و يکپارچه‌سازي بين اهداف درگيرسازي، ارتباطات و خط‌مشي‌ها‌ را در سازمان‌هاي کارکردي و منطقه‌اي وزارت امور خارجه بر عهده دارد.
• "دفتر معاونت سياست‌گذاري، برنامه‌ريزي و منابع وزارت در امور ديپلماسي عمومي و روابط عمومي " (R/PPR) برنامه‌هاي استراتژيک بلندمدت و همچنين ابزارهايي براي سنجش عملکرد در حوزه ديپلماسي عمومي و روابط عمومي ارائه مي‌کند. ستاد برنامه‌ريزي خط‌مشي معاونت امور خارجه بر نحوه اجراي برنامه استراتژيک جهاني وزارت امور خارجه نظارت کرده و براي برخي رويدادهاي مجزا به مانند ابتکارات و سخنراني‌هاي رئيس‌جمهور و درگيرسازي بلند مدت در اموري چون تغييرات آب و هوايي، عدم اشاعه تسليحات هسته‌اي و مسائل مرتبط با بهداشت جهاني، برنامه‌هاي مشورتي پيشنهاد مي‌کند. "دفتر معاونت سياستگذاري، برنامه‌ريزي و منابع وزارت در امور ديپلماسي عمومي و روابط عمومي" به منظور نيل بدين اهداف بين منايع ديپلماسي عمومي هماهنگي برقرار مي‌کند. اين منابع عبارتند از: "اداره برنامه‌هاي اطلاعاتي بين‌المللي " (IIP)، "سازمان امور آموزشي و فرهنگي " (ECA)، و روابط عمومي، و همچين ستادهاي روابط عمومي در خارج از کشور.
• "مرکز درگيرسازي استراتژيک جهاني " (GSEC) فعاليت‌هاي بين‌سازماني در حوزه استراتژي جهاني و ارتباطات استراتژيک را پشتيباني مي‌کند. "مرکز درگيرسازي استراتژيک جهاني" به نمايندگي از وزارت امور خارجه با شرکت در مباحث "کميته‌هاي خط‌مشي بين‌المللي براي درگير‌سازي جهاني و ديپلماسي عمومي" همچنين با ابلاغ تصميمات اين کميته‌ها و اجرايي نمودن خواسته‌هاي آنها به هماهنگ‌سازي‌ برنامه‌هاي حوزه ارتباطات و درگيرسازي ياري مي‌رساند. "مرکز درگيرسازي استراتژيک جهاني" تصميمات و اهداف بين‌سازماني را به ادارات و دفاتر مربوطه در وزارت خارجه منتقل کرده و تصميم‌گيرندگان را با متخصصين دولت در حوزه ارتباطات استراتژيک وصل مي‌سازد.
• "مدير دفتر ديپلماسي عمومي " (PDOD) مقام ارشد ادارات منطقه‌اي جغرافيايي و اداره سازمان‌هاي بين‌المللي وزارت امور خارجه بوده و در واشنگتن مستقر است. "مديران دفتر ديپلماسي عمومي" مسؤول ادغام ارتباطات در فرايند تصميم‌گيري هستند. آنها همچنين بايد به هماهنگ‌سازي سياست‌ها و برنامه‌هاي تدوين شده در سطح سازماني با فعاليت‌ها و برنامه‌هاي درگيرسازي و پيام‌رساني، ياري رسانند. "مديران دفتر ديپلماسي عمومي" وظيفه مديريت و نظارت بر عمليات‌هاي دفتر روابط عمومي ادارات مربوطه خود را بر عهده دارند. اين مديران در ارتباط نزديک با کارمندان روابط عمومي در خارج از کشور، رهبري اداره منطقه‌اي، ديگر ادارات، و "دفتر معاونت ديپلماسي عمومي و روابط عمومي" فعاليت مي‌کنند تا استراتژي‌هاي ديپلماسي عمومي و روابط عمومي را براي مناطق خود تدوين نمايند و همچنين برنامه‌هاي ابتکاري را در حوزه ديپلماسي عمومي ايجاد و اعمال نمايند. "مديران دفتر ديپلماسي عمومي" اهداف بودجه‌هاي ديپلماسي عمومي منطقه‌اي را تعيين و مديريت مي‌‌نمايند. آنها همچنين اهداف استخدامي ديپلماسي عمومي در ادرات را نيز تعيين مي‌کنند. "مدير دفتر ديپلماسي عمومي" به اداره معاون دستيار وزير که وظيفه‌اش نظارت بر ديپلماسي عمومي و روابط عمومي است گزارش مي‌دهد.


وزارت دفاع
وزارت دفاع يکي از ياري‌دهندگان اصلي به فعاليت‌هاي مرتبط با ارتباطات و درگيرسازي است. عناصر اصلي وزارت دفاع که در اين فرايند دخيل هستند عبارتند از: عمليات‌هاي اطلاعاتي (IO)، پشتيباني وزارت دفاع از ديپلماسي عمومي (DSPD)،‌روابط عمومي (PA)، و امور غيرنظامي (CA) – تمام اين بخش‌ها به منظور دستيابي به اهداف نظامي که از اهداف ملي پشتيباني مي‌کنند، فعاليت مي‌نمايند.
• "معاونت سياستگذاري وزارت دفاع " (USD(P)) وظيفه دستياري و ارائه مشورت به وزير دفاع را در مواردي چون سياستگذاري دفاعي و امنيتي ملي، و يکپارچه‌سازي همچنين نظارت بر برنامه‌ها و خط‌مشي‌هاي وزارت دفاع به منظور دستيابي به اهداف ملي، را بر عهده دارد.
• مشاور ارشد "معاونت سياستگذاري وزارت دفاع" در مورد ارتباطات استراتژيک بدين معاونت مشاوره ارائه کرده و هدايت "تيم درگيرسازي استراتژيک جهاني " (GSET) را بر عهده دارد. اين تيم وظيفه دارد فرايند ارتباطات استراتژيک را در "معاونت سياستگذاري وزارت دفاع" تسهيل کرده و در امور مربوطه با ديگر بخش‌هاي وزارت دفاع همکاري نمايد.
• بخش "پشتيباني وزارت دفاع از ديپلماسي عمومي" مسؤوليت اصلي خود را در دفاتر منطقه‌اي و کارکردي "معاونت سياستگذاري وزارت دفاع" ايفاء مي‌کند.
• معاونت ارشد اطلاعاتي برنامه‌هاي "دفتر معاونت سياستگذاري وزارت دفاع" (OUSD(P) DASD)، در هماهنگي نزديک با "تيم درگير‌سازي استراتژيک جهاني دفتر معاونت سياستگذاري وزارت دفاع" (OUSD(P) GSET)، وظيفه دارد از وجود دستورالعمل‌‌هاي لازم براي ارتباطات استراتژيک در اسناد بخش‌نامه‌هاي برنامه‌ريزي اطمينان حاصل کند. اين اسناد شامل موارد زير هستند: سند "دستورالعمل استخدام نيرو " (GEF) و "وجهه نيروهاي جهاني ". اين معاونت همچنين وظيفه دارد برنامه‌هاي "قرارگاه‌هاي جنگي" را که طبق "دستورالعمل استخدام نيرو" هدايت مي‌گردند بازبيني کند تا اطمينان حاصل شود ملاحظات ارتباطات استراتژيک در اين برنامه‌ها گنجانده شده‌اند.
• در داخل دفتر "معاونت سياستگذاري وزارت دفاع"، "دستيار وزير دفاع در عمليات‌هاي ويژه/مناقشات خفيف و توانمندي‌هاي مستقل " (ADS(SO/LIC&IC)) نقش مشاور ارشد وزير دفاع را در امور عمليات‌هاي ويژه و مسائل مربوط به مناقشات خفيف بر عهده دارد. بخش "دستيار وزير دفاع در عمليات‌هاي ويژه/مناقشات خفيف و توانمندي‌هاي مستقل" بر چگونگي اجراي خط‌مشي‌ها و برنامه‌ها در عمليات‌هاي روانشناختي که شامل "تيم‌هاي پشتيباني اطلاعات نظامي " نيز مي‌شود، نظارت دارد. بخش "دستيار وزير دفاع در عمليات‌هاي ويژه/مناقشات خفيف و توانمندي‌هاي مستقل" مسؤول توسعه، هماهنگي و نظارت بر اجراي خط‌مشي و برنامه‌هاي وزارت دفاع در تمام فعاليت‌هاي ضدتروريستي دولت آمريکاست که شامل برنامه‌هاي مبارزه با افراطي‌گرايي خشونت‌طلبانه نيز مي‌شود. بخش "دستيار وزير دفاع در عمليات‌هاي ويژه/مناقشات خفيف و توانمندي‌هاي مستقل" در هماهنگي با "تيم استراتژيک درگيرسازي جهاني دفتر معاونت سياستگذاري وزارت دفاع" (OUSD(P)GSET) فعاليت مي‌کند.
• بخش "معاونت اطلاعاتي وزارت دفاع" وظيفه دستياري و مشاوره به وزير دفاع در حوزه "عمليات‌هاي اطلاعاتي " (IO) را بر عهده دارد. دستورالعمل شماره 3600.01 وزارت دفاع عمليات اطلاعاتي را چنين تعريف مي‌کند: "بکارگيري يکپارچه توانمندي‌هاي حوزه جنگ‌افزار الکتريکي، عمليات‌‌هاي شبکه‌هاي کامپيوتري، عمليات‌هاي رواني، فريب‌هاي نظامي و عمليات‌هاي امنيتي، در هماهنگي با پشتيباني‌هاي ويژه و توانمندي‌هاي مربوطه، براي تأثيرگذاري، اخلال و تخريب تصميم‌گيري انساني و خودکار دشمنان و در عين حال محافظت از تصميم‌گيري‌ انساني و خودکار خودي." "معاونت اطلاعاتي وزارت دفاع" در هماهنگي با "معاونت سياستگذاري وزارت دفاع" و ديگر بخش‌هاي دفتر وزير دفاع بر "عمليات‌هاي اطلاعاتي" نظارت مي‌کند. "معاونت اطلاعاتي وزارت دفاع" همچنين با بخش‌هاي نظامي نيز همکاري مي کند تا يک "نيروي تخصصي عمليات‌هاي ويژه " (IOCF) پديد آورند. در "قرارگاه‌‌هاي جنگي" وزارت دفاع، پرسنل عمليات‌هاي اطلاعاتي از عناصر کليدي فرايند ارتباطات استراتژيک محسوب مي‌شوند.
• بخش "دستيار روابط عمومي وزارت دفاع" دفتر اصلي ارائه مشورت به وزير دفاع در تمام فعاليت‌هاي ارتباطي است، براي مثال: رابطه وزارت دفاع با رسانه‌ها، روابط عمومي و امور عمومي. بخش "دستيار روابط عمومي وزارت دفاع" به منظور پشتيباني از اهداف خط‌مشي، برنامه‌ريزي‌هاي کوتاه مدت، ميان مدت و بلند مدت انجام مي‌دهد. اين برنامه‌ها به طور گسترده‌اي در وزارتخانه، و همچنين تا حد امکان با همکاران بين‌سازماني، هماهنگ مي‌شوند. از ديگر وظايف "دستيار روابط عمومي وزارت دفاع" مي‌توان به موارد زير اشاره کرد: هماهنگ‌ کردن برنامه‌هاي رسانه‌اي، ارائه متن سخنراني و نکات لازم به وزير، معاون وزير و اعضاي دفتر وزير دفاع، آماده کردن گزارش‌هاي تحليلي در مورد رسانه‌ها و مخاطبين براي استفاده توسط بخش‌هاي ديگر وزارت دفاع، و ارائه دستورالعمل‌هاي روابط عمومي براي "قرارگاه‌‌هاي جنگي" و ديگر بخش‌هاي وزارت دفاع.
• ستاد مشترک در سطوح مختلفي به فرايند ارتباطات استراتژيک ياري مي‌رساند. "هيأت مديره جي-3 (عمليات‌هاي جاري)" پيشنهادهايي تخصصي و مشاوره در حوزه "عمليات‌هاي اطلاعاتي" و "عمليات‌هاي رواني" در اختيار مقامات عالي وزارت دفاع قرار مي‌دهد. "هيأت مديره جي-5(برنامه‌ريزي و خط‌مشي)"، با همکاري "قرارگاه‌‌هاي جنگي" و بخش‌هاي نظامي گزارش‌هايي در حوزه استراتژي، برنامه‌ريزي و سياستگذاري براي مقامات ارشد تهيه مي‌کنند. "جي-5" در فرايند ارتباطات استراتژيک بين‌سازماني نيز به عنوان نماينده ستاد مشترک فعاليت مي‌نمايد.
• " دفتر روابط عمومي رئيس ستاد مشترک فرماندهان " (CJCS PAO) وظيفه دستياري و ارائه مشاوره به "رئيس ستاد مشترک فرماندهان" را در اموري چون روابط با رسانه‌هاي خبري، روابط عمومي و امور عمومي بر عهده دارد.
• "کميته هماهنگ‌سازي استراتژي درگير‌سازي جهاني " (GESCC) به تدريج در حال تبديل شدن به ساختار اصلي تسهيل‌کننده فرايند ادغام ارتباطات استراتژيک در وزارت دفاع است. "کميته هماهنگ‌سازي استراتژي درگير‌سازي جهاني" هر دو هفته يکبار نشستي را برگزار مي‌کند تا مسائل در حال ظهور را مشخص سازد. اين کميته به تبادل اطلاعات در مورد موضوعاتي کليدي مي‌پردازد که کارکنان بر روي آنها فعاليت مي‌کنند (به مانند مطالعات ارتباطات استراتژيک، گزارش‌ها و همچنين اسناد برنامه‌ريزي‌هاي بلند مدت). کميته مذکور ادغام و يکپارچه‌سازي فعاليت‌هاي وزارت دفاع را تسهيل نموده و همچنين از تصادم و بخورد بين آنها ممانعت به عمل مي‌آورد. رياست "کميته هماهنگ‌سازي استراتژي درگير‌سازي جهاني" به طور مشترک بر عهده دفتر "معاونت سياستگذاري وزارت دفاع" و "دستيار روابط عمومي وزير دفاع" است. در اين کميته تمام دفاتر کليدي وزارت دفاع که در بالا ذکر شدند ("معاونت سياستگذاري وزارت دفاع"،‌ "دستيار روابط عمومي وزير دفاع"، "معاونت اطلاعاتي وزارت دفاع"، و ستاد مشترک) گرد هم مي‌آيند. از ديگر اعضاي ثابت کميته مي‌توان به موارد زير اشاره نمود: نمايندگان دفتر دستيار وزير دفاع در امور حقوقي و نمايندگان دفتر معاون وزير در امور تکنولوژي و لجستيک. ديگر دفاتر وزارت دفاع به مانند دفاتر "قرارگاه‌‌هاي جنگي" نيز در موعد مقتضي به "کميته هماهنگ‌سازي استراتژي درگير‌سازي جهاني" دعوت مي‌شوند تا در جلسات آن شرکت نمايند. از ديگر نهادهاي دولت آمريکا که در زمان لازم بدين کميته دعوت مي‌‌‌شوند مي‌توان به موارد زير اشاره نمود: نمايندگان وزارت خارجه، مرکز منبع آزاد ، ستاد امنيت ملي، و همچنين مرکز ملي مبارزه با تروريسم . نمايندگان "کميته هماهنگ‌سازي استراتژي درگير‌سازي جهاني" به طور مداوم در جلسات کميته سياستگذاري بين‌سازماني شوراي امنيت ملي با موضوعيت ارتباطات استراتژيک و درگيرسازي جهاني شرکت مي‌کنند. اعضاي اين کميته همچنين همکاري نزديکي با "مرکز درگيرسازي استراتژيک جهاني وزارت خارجه " دارند.

هيأت مديران پخش
"هيأت مديران پخش " (BBG) مسؤول سازمان‌هاي غيرنظامي و بين‌المللي پخش اخبار است که با حمايت مالي دولت آمريکا فعاليت مي‌کنند. اين شبکه‌هاي تلويزيوني و راديويي خبري عبارتند از: "صداي آمريکا " (VOA)، راديو اروپاي آزاد/راديو آزادي (RFE/RL)، راديو آسياي آزاد (RFA)، راديو و تلويزيون مارتي ، و همچنين شبکه‌هاي خبري خاورميانه – راديو سوا و تلوزيون الحريه. هيأت مديران پخش از طريق راديو، تلويزيون، اينترنت و ديگر رسانه‌ها به 60 زبان دنيا ارائه خدمات مي‌کنند. برنامه‌هاي اين سازمان هر هفته در حدود 175 ميليون مخاطب را جلب مي‌کند. "هيأت مديران پخش" به عنوان نمونه‌اي از رسانه‌هاي آزاد و حرفه‌اي فعاليت مي‌کند و براي مخاطبين خود در سراسر جهان اخبار، اطلاعات و مباحثات خبري ارائه مي‌کند. هيأت مديران پخش، به عنوان يک نهاد مستقل فدرال، توسط يک هيأت نه نفره متشکل از هر دو حزب جمهوريخواه و دموکرات اداره مي‌شود تا بدين ترتيب از دخالت گرايشات سياسي در محتواي ژورناليستي برنامه‌ها جلوگيري شود. معاون ديپلماسي عمومي و امور عمومي وزارت امور خارجه به نمايندگي از وزير در اين هيأت حضور مي‌يابد.

آژانس توسعه بين‌المللي آمريکا
"آژانس توسعه بين‌المللي آمريکا " (USAID) در جهت اطلاع‌رساني به دريافت‌کنندگان و شرکاي کمک‌هاي بشردوستانه و برنامه‌هاي عمراني آمريکا، فعاليت مي‌کند. آژانس توسعه بين‌المللي آمريکا به عنوان بخشي از فعاليت‌هاي عمراني و يا‌ري‌رساني خارجي به طور مستقيم با مردم محلي ارتباط برقرار مي‌کند. اين آژانس همچنين برنامه‌هاي ظرفيت‌سازي ارتباطاتي به مانند توسعه زيرساخت‌ها و آموزش‌هاي رسانه‌اي را طراحي و اجراء مي‌نمايد.

جامعه اطلاعاتي
"دفتر مدير اطلاعات ملي " (ONDI) به عنوان رئيس "جامعه اطلاعاتي " (IC) مسؤول هماهنگ‌سازي فعاليت‌هاي آژانس‌هاي اطلاعاتي براي انجام تحقيقات و تحليل در مورد افکار عمومي خارجي، مکانيسم‌ها و انواع ارتباطات، و همچنين مکانيسم‌هاي ارتباطات افراطي‌گرايان خشونت‌طلب است.

مرکز ملي مبارزه با تروريسم
"گروه درگيرسازي جهاني" در "هيأت برنامه‌ريزي عملياتي استراتژيک" در "مرکز ملي مبارزه با تروريسم" فعاليت‌هاي دولت آمريکا را به منظور مبارزه با افراطي‌گرايي خشونت‌طلبانه و توقف عضوگيري گروه‌هاي تروريستي، هماهنگ،‌ يکپارچه و همگام مي‌سازد. گروه درگيرسازي جهاني بر اساس ماده 1021 "قانون بهسازي اطلاعاتي و پيشگيري از تروريسم " عمل مي‌نمايد. مرکز مبارزه با تروريسم اغلب بنا بر درخواست "کميته سياستگذاري بين‌سازماني شوراي امنيت ملي" (SC IPC)، "ستاد امنيت ملي" (NSS)، و ديگر سازمان‌ها و ادارات به عنوان هماهنگ‌کننده بين‌سازماني برنامه‌هاي درگيرسازي و ارتباطاتي مرتبط با ضدتروريسم وارد عمل مي‌شود.

ديگر وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها
در صورت نياز از ديگر وزارتخانه‌ها و سازمان‌هاي متخصص در يک موضوع خاص و داراي توانمندي‌هاي مربوطه در حوزه ارتباطات و درگيرسازي درخواست مي‌شود تا در تدوين و اجراي استراتژي ارتباطات و درگيرسازي همکاري نمايند.

سنجش موفقيت
براي کارآمد بودن و تأثيرگذاري برنامه‌هايمان بايد ظرفيت سنجش موفقيت و پاسخگويي را توسعه دهيم. به منظور سنجش نتايج يک برنامه و يا يک فعاليت خاص بايد نشانگر‌هاي سرمايه، محصولات و نتايج اين برنامه و يا فعاليت مشخص گردند. اين نشانگرها سند دستاوردهاي فعاليت مربوطه هستند و مي‌توان در طول زمان از آنها براي ارزيابي ميزان سود و هزينه استفاده کرد. دو نوع نشانگر وجود دارد. "سنجش عملکرد " (MOP) نسبت سرمايه‌گذاري را در مقايسه با مقدار محصول توليد شده در يک فعاليت خاص نشان مي‌دهد. "مقياس کارآمدي " (MOE) نشان مي‌دهد که آيا يک برنامه يا فعاليت خاص تأثيرگذاري مورد نظر را داشته يا نه.
در سنجش موفقيت بايد سعي شود که ميران تأثيرگذاري و کارآمدي به دقت سنجيده شده و نتايج معتبري ارائه گردد. زيرا بر اساس همين يافته‌هاست که مشخص مي‌گردد کدام فعاليت مستحقق ادامه تأمين منابع است، کدام فعاليت‌ها بايد به عنوان الگويي براي فعاليت‌هاي آتي در نظر گرفته شوند، و کدام فعاليت‌ها بايد دوباره تنظيم شده و يا حتي متوقف گردند.
برنامه‌هايي که عملکردشان مطابق استانداردهاي تعريف شده است اما تأثيرگذاري لازم را ندارند بايد دوباره مورد ارزيابي قرار بگيرند. در تدوين برنامه‌ها بايد بودجه و منابع لازم براي فعاليت‌هاي مرتبط با سنجش موفقيت نيز بايد گنجانده شوند.
در تعيين ميزان موفقيت فعاليت‌هاي مرتبط با ارتباطات و درگيرسازي چالش‌هاي متعددي وجود دارند. اولا، هدف از اين فعاليت‌ها تأثيرگذاري بر افکار و عقايد مخاطبين است که به راحتي قابل مشاهده و در نتيجه ارزيابي نيست. در حاليکه برخي ابزار سنجش موفقيت به مانند، نظرسنجي‌ها، وجود دارند اما نمي‌توان بر اساس اين ابزارها پيش‌بيني‌هاي کاملا دقيقي ارائه داد. ثانيا، تمايز قائل شدن بين تأثير ارتباطات و درگيرسازي با تأثيرات ديگر برنامه‌ها و خط‌مشي‌ها بسيار سخت است. سرانجام اينکه، ارتباطات و درگيرسازي داراي تأثيرات بلندمدتي بوده و به همين علت بايد به طور مداوم مورد سنجش قرار گيرند. با توجه به چنين چالش‌هايي، بهتر است برنامه‌هاي چند لايه و چند مرحله‌اي براي سنجش موفقيت برنامه‌ها و فعاليت‌هاي مربوطه تدوين گردند.

ارزيابي نياز به يک سازمان مستقل و غيرانتفاعي
"گروه کاري ارتباطات استراتژيک در هيأت علوم دفاعي " پيشنهاد داده است که يک سازمان غيرانتفاعي و مستقل تشکيل شده و ارزيابي‌هاي مستقل و دستورالعمل‌هاي استراتژيک در مورد ارتباطات استراتژيک و ديپلماسي عمومي ارائه کند، اما "ستاد امنيت ملي" هم‌اکنون نيازي به ايجاد چنين سازماني احساس نمي‌کند. در حال حاضر سازمان‌هاي مربوطه به اهدافي که گروه کاري مذکور براي سازمان مورد نظرشان برشمرده دست يافته و يا در تلاش براي دستيابي به آنها هستند. اين اهداف عبارتند از:
• در دولت آمريکا سازمان‌هاي گوناگوني وجود دارند که در مورد موضوعاتي چون افکار عمومي جهاني؛ نقش فرهنگ، ارزش‌ها و مذهب در شکل‌دهي به رفتار انساني؛ تأثير رسانه‌ها بر مخاطبين؛ و تکنولوژي‌هاي اطلاعاتي، طيف وسيعي از اطلاعات و تحليل‌ها را در اختيار تصميم‌گيران نظامي و غيرنظامي قرار مي‌دهند. با اين حال، مي‌توان اين اطلاعات و تحليل‌ها را بهتر هماهنگ‌ ساخته و در ميان تصميم‌گيرندگان منتشر نمود. يک نهاد اضافي ديگر تنها مي‌تواند اطلاعات و تحليل‌هاي بيشتري توليد نمايد که آنها نيز بايد هماهنگ و منتشر شوند. کميته خط‌مشي بين‌سازماني در حوزه ارتباطات استراتژيک يک کميته فرعي با موضوعيت اطلاعات، تحقيق و تحليل تأسيس نموده تا اطلاعات و تحليل‌هاي مربوطه بهتر هماهنگ و جمع‌‌آوري شده و مکانيسم‌هايي براي بهبود دسترسي بدين اطلاعات و تحليل‌ها در وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها تدوين شوند.
• همانگونه که قبلا نيز اشاره شد، يک فرايند بين‌سازماني براي برنامه‌ريزي درگير‌سازي و ارتباطات استراتژي تدوين گرديده است که در نوامبر 2009 به تأييد کميته خط‌مشي بين‌سازماني در حوزه ارتباطات استراتژيک رسيد. اين فرايند به فضاي بين‌سازماني فرصت مي‌دهد تا استراتژي‌هايي براي مواجهه با مسائل امنيتي ملي کنوني و آتي فراهم آورد.
توانايي ايجاد همکاري‌ها بين بخش خصوصي و دولتي از اهميت فزاينده‌اي برخوردار است. هم‌اکنون در برخي مطالعات کليدي به مانند "بخشنامه مطالعاتي رياست‌جمهوري در مورد توسعه" و يا "ارزيابي توسعه و ديپلماسي چهارسالانه وزارت امور خارجه" همکاري بين بخش خصوصي و دولتي مورد تحقيق و بررسي قرار مي‌گيرد. بنابراين، به نظر ما اين گزارش مکانيسم مناسبي براي پرداختن به توانمندي‌هاي دولت آمريکا در ايجاد همکاري خصوصي-دولتي نيست.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس